شعر ارکان جهان – حسن مصطفایی دهنوی

« ارکان جهان »
در منطق ارکان جهان ، نطق خدا هست
این نطق ببین منطقی است درهمه جا هست
در منطق ارکان جهان ، نام خدا هست
این نام بزرگ است و بی چون و چرا هست
ای بی خبران ، این خبر از کیست به دنیا
سرتاسـر دنیا ، خبـر و نام خدا هست
ما گر به حقیقت نگریم ، امر خدا را
بـبینیم ، مجرد بُوَد و فرد3 سوا4 هست
ما تا سرِ تسلیم ، به نزدش نگذاریم
فهمی نَـبُوَد، وحی همان در سر ما هست
اندیشه چه باشد ، به خدایت بـبرد پی
آیا که خدا نیست ،در اندیشه ی ما هست
بشنو گدای علم ،که خود بهره بری کرد
این بهره ی دنیاس ،به دانش که رها هست
ای مردم دنیا ، به خدا گـر نـگرائید
راه بد و تلخی ، به دَم پای شما هست
گر یک نفر از رنج و بلا ، رو به فرار است
هر جا به فرار است، همان رنج و بلا هست
آن جمله ی اشیاء خدا ، در نظر آرید
آرنده خدای است ،ولی سود شما هست
با زخم بزرگش ، دل ما را نـخراشید
گر کینه آن در دل و در سینه ی ما هست
ما قفس سینه که تنگ است بر آن صوت
با تکیه این سینه،در این سینه ی ما هست
در وهله ی هر کار بشر، هر چه شنیدیم
زآن وهله5 شنیدیم و در وهله ی ما هست
این صوت و صدا ،در بشر از روز ازل بود
امروز شنیدیم ، همان صوت و صدا هست
از ما نظر اینس ، که خداوند پرستیم
گر غیر حقیقت بُوَد،آن واقف ما هست
از منطق تاریخ جهان ، تا که بـپرسیم
گوید که به تاریخ ،همه شاه و گدا هست
بـر غیـر خدایس، هوس خام در این سر
ای وای بما وهوس خام که اندرسر ما هست
بر راستـی حکم خدا ، ما نـگرائیم
اندر سر ما ، جمله تزویر و ریا هست
یاران حسن ،در اثر طاعت و فرمان خداوند
صحبت بنوشته ،همه سودش به شما هست
***
3- یکتا- یگانه 4- جدا 5- نوبت – ترس و بیم

Loading

امتیاز بدهید

نظر

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه