شعر دخت پیامبر (ص) – حسن مصطفایی دهنوی

« دخت پیامبر(ص) »
این رتبه ای زِ زهرا (س)کم گفته شد به دنیا
آن سان که بودن آنها،کمتر شده مُحیا6
آن رتبه ی تربیت بود، از درس آل طاها
نشناختند از اول ، آن مردمان بطحا7
رفتار نیک زهرا (س)،بود از پیامبر(ص) ما
ایرانیان شناسند ، آن درس آل طاها
دخت پیامبر ما ، باشد دلیل ما ها
ارث پیامبر ما ، بر ما رسد زِ زهرا
چون مردمان بطحاء بودن به رسم بتها
نامد به رأی آنها ، قول پیامبر ما
کردار نیک زهرا (س)،بود از پیامبر ما
در راه تربیت ها ، سر مشق بود بر ما
انسان که بودن آنها ، طبق شعور ماها
من می شناسم آنها باشند آل طاها
ایران کجا و بطحاء ،این سرزمین ماها
از اول آشنا بود ، در راه تربیت ها
ما تربیت گرفتیم از درس آل طاها1
پیغمبر عربها ، همره شوند عجمها
خورشید صبحدم ها ،آید چو در نظرها
روشن نماید از خود ، اطراف آسمانها
آن گرمی شعاعش ، آید بر این زمینها
نفعش رسد بر آنها ، آنها که قد شبها
زهرا(س)وباب زهرا، بودن به شهر بطحا
سفیانیان نمودن باشان دو صد ستمها
فریاد از آن زمانها وز دست اهل بطحا
بوجهل و بولهب ها بودن به رسم بتها
سفیانیان چه کردن ، با رأی آل طاها
فریاد من بلندس ، تا عرش آسمانها
بردارم این صداها ، از دست ظلم آنها
صدها ستم نمودن ،کوفی و شامیانها
فریاد از آن ستمها ، ظلمی نمودن آنها
بر نیزه ها نمودن، سر های اهل طاها
ظلمی نمودن آنها ،از کینه ی درونها
سرها بسی بریدن ، از پیر و از جوانها
ای شیعیان بر آرید،از دل دو صد فغانها
رهبر بُدَن به ماها ، مردان اهل طاها
سفیانیان بریدن ، سرهای آل طاها
لعنت زِخود فرستید بر دست جمع آنها
نفرینشان نمایید آن شمر و آن سنانها2
بی جرم سر بریدن ، سبط3 پیمبر ما
بطحائیان ندانند ، قدر و مقام آنها
ایرانیان مقیم اند در علم و صرف آنها
٭٭٭
6- درود و سلام فرستاده شده 7- وادی مکه
1- اهل بیت پیامبر(ص) 2- سران سپاه عمر بن سعد 3- فرزندِ فرزند- نبیره

حسن مصطفایی دهنوی

Loading

امتیاز بدهید

نظر

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه