« قانون »
ای رهبران دور جهان،این جهان که آباد است
نقصش کجاست،این همه فریاد وظلم و بیداد است
قانون دولتی ، که به ظاهر درست و آبادس
در باطنش تقلّب و نیرنگ ، از چه آزاد است
مردان پاک دل همه هستنـد در قفـس
اشخاص رشوه خور،زِ تقلب خوشند وآزاد است
قانون گذار مُلک ، بُوَد سـدِ هـر فساد
قانون شکن چو موش مُزور،به فکر بیداد است
ملت که خود رعایت قانون نـمی کنند
قانون گذار هر چه بگوید به گوششان باد است
شاهان سابق که شنیدنـد و حکم راندنـد
حکم عدالتی که زِ آنها هنوز بر باد است
از جان و دل بُـد ، نه نفرتـش به حکم آن
آن کار نیک ارتشیان ، درست بنیاد است
این شوق و ذوق حسن،به رفاه و نظام خلق
چون حسرتی است کز لبِ شیرین بجان فرهاد است
٭٭٭
حسن مصطفایی دهنوی

Loading

امتیاز بدهید

نظر

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه