.
آجیلِ تلخ و زهرِ تنهایی
چشمِ سیاه و خسته و غمگین
یلدا همین کِز کردنِ باباست
وقتی نمونده قصه‌ای شیرین !

یلدا شبیه چشم تو تاریک !
یلدا شبیه قلب من ، سرده !
فردای یلدا شاید این اندوه
از قلب ما آروم برگرده !

من باروتِ نگاهِ تو
یک انفجار تازه می‌بینم ،
شاید که فردا بعد از این یلدا
در چله‌ی چشم تو بنشینم
….
..
 فرزاد صفانژاد
.
…..

Loading

امتیاز بدهید

نظر

افزودن دیدگاه