شهریور 16
شعر کوکب بخت – حسن مصطفایی دهنوی

« کوکب بخت » روزگاری به سر این من دل خسته گذشت آرزویم به سر مویی به رضایت نگذشت ای خوش آن مردم خوشبخت،که هوشیار بگشت آرزویـش همه بـر طبق رضایت بگذشت طالع1 بخت چه بنوشت و چه قسمت بنمود مگر آن آرزویی غیر عدالت بـنوشت کوکب بخت2 من آن روز که بیدار نـبود جُرم […]

شهریور 14
شعر زبانحال امام بر بالین برادر ـ حبیب رضائی رازلیقی

” زبانحال امام بر بالینِ برادر “ . بر صورتِ تو بوسه زده خاکِ بیابان عاشق شده بر چشمِ سیاهت نُکِ پیکان . زیبا شده با خونِ جبین صورتِ ماهَت پنهان مشو در پشتِ غبار ای مهِ تابان . خارج شدی از نهرِ فرات با لبِ تشنه شرمنده شده ناله کند رودِ خروشان . افتادن […]

شهریور 09
شعر عهد حسین(ع) – حسن مصطفایی دهنوی

« عهد حسین(ع) » دانا منم که جان فکنم ،در دیار دوست2 جان می دهم به قامت ، پُر افتخار دوست جانی که آن به من بسپُرده است کی رواست بسپارمش ، به خاک ره رهگذار دوست کار حسین(ع) و کربلا غیر از این نبود این یک نشان راه بُوَد بر دیار دوست دانا دلان […]

شهریور 08
شعر شب عاشورا – حسن مصطفایی دهنوی

« شب عاشورا » امشب برای عاشقان ، برنامه امضاء می شود فردای عاشورا بِبین ، عاشق هویدا می شود درکربلا عاشق ببین،با سر به کوی دوست رفت این همت والا، از آن اولاد زهرا(س) می شود هر سر که دارد عشق حق ، فردا به هنگام نبرد می جنگد آن با گمرهان،واضح به فردا […]

شهریور 04
شعر وهب – حسن مصطفایی دهنوی

« وهب » جنگ نیکی کرد اینک شادمان خالق اکبر ز تو باشد رضا می نمایم من به عهد خود وفا ای خدا هستم به مرگ خود رضا ای وَهب1 عهد مرا کردی وفا مادرت را ، از خودت کردی رضا اجر تو باشد به نزد آن حسین (ع) شافع2 محشر بُوَد ، روز جزا […]

مرداد 29
شعر فیض یزدان – حسن مصطفایی دهنوی

« فیض یزدان » دیشب ز فیض یزدان ، بهـرم بشارت آمد آن پیک با سعادت ، با صد اشارت آمد از یک اشارت آن ، ویرانه خانه ی دل بهتر ز اولش آن ، خود بر بنایت1 آمد آن شب که قرب یزدان،حکمت بمن بیاموخت حکمت به من اثر بخش، همچون عنایت آمد دل […]

مرداد 29
شعر خوبم، تو چطور؟! – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

خوبم؛ شبیه فانوس کنج انباری، که دل پری از لامپ‌ها دارد خوبم، شبیه گلدان کنار پنجره که با حسرت گل‌های آفتابگردان مزرعه را نگاه می‌کند خوبم؛ شبیه قایقی پیر در خشکی که می‌داند دیگر به آب نمی‌اُفتد خوبم؛ شبیه کاسِتی که سال‌هاست آواز عشق‌اش،،، در پس خاطره‌ها جا مانده خوبم اما؛ –حال تو چطور است؟! […]

مرداد 22
شعر راه حرص – حسن مصطفایی دهنوی

« راه حرص » گـر آدمی به گنج قناعت رسیده شد زآن گنج ، بهره اش ز خدا آفریده شد از گنج در قناعت1 حق ، منعمـس2 بشـر بویی از آن اگر به مشامش رسیده شد از منبع تمام جهان ، سیر کی شود گر حرص3 وارد بدن، از راه دیده شد جنگ جهانی است […]

مرداد 18
شعر حد وصال – حسن مصطفایی دهنوی

« حد وصال » علی(ع) اعلا زِ مُلک بی زوال است تمام فعل و کار آن ، حلال است علی(ع) عالیتریـن مردمـان بود تبهکاری زِ علم آن ، محال است علی(ع) علمش به دنیا کم نظیر است علی(ع) دانا به علم ذوالجلال1 است علی(ع) بیهوده حرفی را نمی گفت : فقط حرفش ، زِ دشمن […]

مرداد 13
شعر سقف رویـا – فرزاد صفانژاد

. شاید یه روزی سهم هم باشیم با هم شدن رویای دوری نیست ، من صادقانه عاشقت هستم ، درمانِ عاشق ها صبوری نیست ! .. در فکرِ تنها بودنم هستم وقتی که دوری از من و رویأ میترسم از این خلوتِ بی تو ..، میترسم از هرلحظه ، از فردا .. .. دیوانگی تنها […]

مرداد 13
شعر کمال دایره – حسن مصطفایی دهنوی

« کمال دایره » کمال دایره ی ملک بی زوال1 هستی برای ملک بقاء ، نوگلی به باغ هستی عقاب تربیتـی بـر فساد سود جهان زِ سود ملک جهانس، تو بی دماغ2 هستی خوشا کسی که ضرر می کند زِملک جهان برای ملک بقایَـس پرشتی باغ هستی به ملک و مال جهان ، عاقلان نـبندند […]

مرداد 13
شعر رهایی – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

– رهایی: این روزها؛ گونه‌های یکسانم؛ زیر پای اشک‌هائی خشن، –لگدمال شده‌اند… وقت‌هایم می‌خواهند، از یک تهاجم وحشی پاندولی سرعتی بسازند تا برسم به آرامشی کمیاب! دستی بکش، به شیارهای راه‌راهِ حدودی گمراه تا فلشی مطمئن به نگرانی‌ام پایان بدهد!  سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

مرداد 13
شعر بالا سر – حسن مصطفایی دهنوی

« بالا سر » من از اول تو را ،گر سجده کردی مگر معبود من ، اول نـبودی غلط کردم،من اَر دور از تو بودم مگر بر من ، تو بالا سر نـبودی مگر من بنده ی، مخلص نـبودم مگر خود تو به من داور نـبودی چرا گفتی به من دیوانه هستم مگر بر من […]

مرداد 13
معرفی صنایع دستی کاشان

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید : کاشان شهری تاریخی است که مرکز شهرستان است و بخشی از استان اصفهان محسوب می‌شود.این شهر در مرکز ایران واقع شده‌است. کاشان مهد تمدن و فرهنگ سنتی ایران و مشهور به دارالمؤمنین است. این شهر دارای بیش از ۷٬۵۰۰ سال قدمت شهرنشینی و یکی از زیباترین شهرهای ایران […]

تیر 20
شعر باده ی حق – حسن مصطفایی دهنوی

« باده ی حق » آنکس که جام باده ی حقش به کام شد میثم1 بُد آن ،بگفت و زبانش لجام2 شد ناصح کلام حق و حقیقت مَبـر زِ یاد میثم چو حق بگفت: فدای کلام شد حرف حق است و معنویت در طریق حق آن گفتنـش زِ ماست ، به ما ضد کام شد […]

تیر 20
شعر باور کنیم – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

کارگر،،، شعر نمی خواند، کتاب هم! کارگرها کم تر عاشق می شوندوُ، زیاد گرسنه! … کارگر،،، کار می خواهد و “پول” تا روزهای برفی ی بیکاری سرپناهی داشته باشد –کنارِ همسر و فرزند! … کارگرها کار می خواهند نه قانون،،، –کار می خواهند نه سندیکا، –کار می خواهند نه انجمن! کارگر، –ایسم نمی شناسد! … […]

تیر 20
شعر باغ جهان – حسن مصطفایی دهنوی

« باغ جهان » هر غنچه گُل که دیدم، شوقم به گل فزون شد در باغ گل نـشستم ، شوقم به بوستان شد شبنم زِ برگ گلها ، بر چهره ام فرو ریخت از آن طراوت گل، این چهره لاله گون شد در باغ گل هر کس ام دید ،همراه من بیامد هرکس که شوق […]

تیر 14
شعر تاسّی – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

خودم را تسکین می دهم که،،، از این سفر بر می‌گردی؛ بر می‌گردی، — مثلِ همیشه اما’ چه می‌شد مانندِ کودکی‌ها مرا هم، با خودت می‌بردی؟ به سرم می‌زند گاهی اینجا دیگر جای من نیست. یقین دارم: از میان تمام آدم‌های زمین فرشته‌ای بودی که از جانبِ خدا برای(ما) نازل شده بودی… از روحِ بزرگت […]

تیر 14
شعر قدرت دست خدا – حسن مصطفایی دهنوی

« قدرت دست خدا » مرکز ایمان کجاست ،حکم که بر ما رواست شاه که شاهی بجاست، قدرت دست خداست مرکز دین پیش ماست ، تابع امرِ خداست هر که به ما تابع است ، تابع امر خداست مرکز ایران ماست ، تابع یزدان ماست هر که در این راه ماست، پیرو شیر خداست مهر […]

تیر 14
شعر صفای حرم ـ حبیب رضائی رازلیقی

( صفای حرم ) شمس و قمر محوِ تجّلایِ تـو در دلِ مـا عشـقِ توّلای تــو گنبـدِ زیبـایِ تو رخشنـده تـر طلعـتِ نورت شده تابنـده تـر تربـتِ پاکَـت دلِ مـا را شَفـا حُجتِ حق ، شمسُ شموسِ وفا گشتـه تو را ضامـنِ آهو لقـب سائِلتَـم ، نامِ تـو دارم بـه لـب کـن کَرمـی زائـرِ شرمنـده […]

تیر 13
شعر باور کنید – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

– باور کنید: من،،، مترسکی هستم، در جالیزاری دور وُ، متروک! کلاغ های لعنتی، با سُخره ای فجیع کنارم می نشینند! و خیره مى‌شوند، به دکمه های پیراهنم که پر از تنهائی ست! و منقار می کوبند بر کلاه پوسیده ی من… آه،،، اگرچه فارغ از چیستی ام، خرسندم از معاشرتی هرچند تمسخرآمیز! سعید فلاحی […]

تیر 12
شعر صفات حق – حسن مصطفایی دهنوی

« صفات حق » یارب تمام رو بـنمودن ، به کوی تو تا بـشنوند آدمیـان ، گفتـگوی تو هر سر که رو به کوی تو شد، سرفراز شد باید شکست ، سر که نـباشد به کوی تو من جستجو کنم ، زِ تو اندر فضا و دشت ماندن به دشت کفر، زِ بی جستجوی تو […]

تیر 12
شعر دل سپرده – حسن مصطفایی دهنوی

« دل سپرده » من دل سپرده ام سر کوی ولای تو روز ازل بـشد دل من مبتلای تو روز الست1 تا که بگفتـی ، بگو بلا من لا نـگفتم و بـگفتم بلای تو در طول عمر ، دولتـی آورده ام به دست نَـبْود مگر که از درِ دولت سرای تو دولت برای من نَـبُوَد […]

تیر 10
شعر آرزو – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

درخت نارنج، داخل حیاط… پدر پیرم روی تخت، مادرم کنارش،،، –در قاب! بغضی به مهمانی گلویم آمده است در این میان یک چیز کم است، — تو!!! کاش میان این خانه، –قدم می‌زدی!  سعید فلاحی (زانا کوردستانی)