دسته: شعر و ترانه

دی 22
شعر تقدیر حق – حسن مصطفایی دهنوی

« تقدیر حق » زُلف یار ما ، در این عالم که بی تعبیر نیست زلف تکمیلش در این عالم که بی تدبیر نیست زلف پُـر تدبیر آن ،صد شوخ چشمی می کند صد کشش دارد،یکی آنها به صد زنجیر نیست زیر نخجیرش1 ،هزاران صد هزاران شیر هست یک دَمی بر زیر نخجیر هزاران شیر […]

دی 22
شعر جامانده – علی ناصری (عین)

پشت خاکریز خود مرگی ام مانده ام؟ مانده ام؟؟ بی هویتی در رنگها از سرزمین مردان عاشق گردان رعد یاد عرج یاران مرد به لبخند بدر آغوش مادر انه ی شلمچه واین من به دوراهی ابهام جامانده ای به هزارتوی دلبستگی ها وآن سو….. یاران به راه آسمان خندان باشکوه ومن؟نفس دون دردی مدام زهره […]

دی 22
شعر شقایق – فرزاد صفانژاد

وقتی شقایق را گلی خوشنام دیدم خود را میان حلقه ای از دام دیدم . آیینه از چشمان من شرمنده تر شد وقتی که خود را در تنش ناکام دیدم . فردای شومم را نمی دیدم ولی باز پایان خود را تلخ و بی فرجام دیدم . من در میان هاله ای از ترس و […]

دی 22
شعر دلتنگ نباش – نجیبه محمدی

دلتنگ کسی نباش که آیینه را شکست دلتنگ کسی نباش که ماه را رنجاند انگار کسی حرمت مهتاب را شکست سرمشق ستاره ها دوباره خالیست انگار باد هیچ ننوشت بر مزار آب ! دلتنگ کسی نباش که تاریکی را همرنگ صبح کشید و باورش کردی تو دلتنگ کسی نباش که دلتنگت نیست. .. نجیبه محمدی

دی 22
شعر سرزمین مقدسم… – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

بانوی من سرزمین مقدس ام به شکوه و آرامش بیستون می مانی و ابروانت طاق بستان ساسانی است تندیس تنت گنج نامه من است که سر از هگمتانه در آورده است و قامت بلندت به درختان بلوط زاگرس می ماند و من، به غربت کوردستان می مانم مهجور و ناشناخته و پر از درد. سعید […]

دی 22
شعر صفات بشر – حسن مصطفایی دهنوی

« صفات بشر » درس تحقیق و ادب، لازمه ی هر بشر است مرد با علم و ادب ، دانه ی دُر و گُهر است مرد بی غیرت ودین،درهمه جا همچو خر است عفت و غیرت و دین،بر همه مردی هنر است عفت و پاکی و رفتار نجابت3، زِ زن است مرد را غیرت و […]

دی 18
شعر بوی یاس (تقدیم به شهید قاسم سلیمانی ) – نجیبه محمدی

عمو قاسم امروز قلم ها برای از تو نوشتن می تپند، می تپند و در سینه ام قلبم افسوس می خورد افسوس! برای از تو نوشتن چه دیر دریاها مرکب شدند آری! چه با شکوه ونجابت رفتی قهرمان سرزمین من ایران و با غروب چشم تو صدها فانوس بیدار شدند در تاریکی شب ظلمانی عمو […]

دی 18
شعر وصف شهیدان – حسن مصطفایی دهنوی

« وصف شهیدان » ای که در میدان ، یلی1 را فارِس2 میدان تویی تیزتـر جنگ آورِ بر تازی و ترکان تویی کعب3 نِی تیز است ، نی را تیزتر جولان بده تا بـبیننـد تیزتـر جنگ آور دوران تویی ای که با رزمندگی نزد خدایت بنده ای دل به حق بستی ، زِ دنیای دنی […]

دی 16
شعر سردار بی ادعا ـ حبیب رضائی رازلیقی

” سردارِ بی ادعا “ . خیره گشته چشمِ دنیا سوی تو خون سرخت کرده زیبا رویِ تو . دور بودی از وطن وا غُربتا پیروِ راهِ شهیدان خویِ تو . پیکرت شد قطعه قطعه وایِ من گفته شد گشته جدا بازویِ تو . دلبری هایت زِ امت دل رُبود ملتی همراه شد تا کویِ […]

دی 16
شعر خون شهیدان – حسن مصطفایی دهنوی

« خون شهیدان » از خون شهیدان ، شده گلگون وطن ما آن جامه ی5 رزمی شده همچون کفن ما این جامه ی پُر خون شهیدان بُوَد امروز در روز قیامت ، بُوَد این پیراهن ما آیا به کجاینـد عُرفای سخن حق مقیاس حقیقـت کنن ایندم سخن ما احکام الهی ، به نجات بشر آمد […]

دی 16
مرثیه شهادت حاج قاسم سلیمانی سردار دلها – رسول چهارمحالی

نوحه شهادت حاج قاسم سلیمانی ——————————– سردار ایرانی،قاسم سلیمانی(2) ——————————- این بیشه شیران،بی شیر هرگز نیست بر گو به ما مردم ،آن مرد پیکار کیست از داغ تو زاریم،از داغ تو بیمار ای فاتح هر جنگ،ای مرد هر پیکار ————————— صد حیف ازاینکه تو،ازماجدا گشتی مردانگی را تو ،در عمق جان کِشْتی بودی علمدار، دین […]

دی 15
شعر بیگانه – عنایت الله ایرانمنش (م – تکخال)

درد دارد در میان آشنایان عنصری بیگانه بودن یا ملامت های بی جا از کس و نا کس شنودن گر چه با زخم زبان غیر ، مأنوسم و لیکن بی تعصب سخت باشد از خودی بی مهری و غم نامه ای هر دم گشودن متهم گشتم به جان سختی نمی گویم از این مطلب سخن […]

دی 15
شعر کلید مقاومت – علی ناصری

داد از این روزهای بی هوا سلول ها سکوتها تراکنشهای مبهم درهزارتوی سایه ی وحشت به فریاددرسکوت وای از آفتاب پرستان داد از شاخه های رنگین نفاق های بزرگ لگامهای پاره آزادی در آن طرف دشت هیاهو آن دوراها یاد تان هست دشمنان بزرگ؟ درکمد لباس کاپشن هاخاطره به هزارتوی فراموشی سکوت آزاردهند قلمم به […]

دی 15
شعر شهیدان – حسن مصطفایی دهنوی

« شهیــدان » شهیــدان زنــده انــد ، الله و اکبــر ره حـق جـوینـده انـد ، الله و اکبــر رهــی جوینــده انــد ، بر زنــدگانـی کـه جاویـدس ره ، الله و اکبــر شهیــدان را غـمی در دل نباشـد غـم از دل مـی بـرد ، الله و اکبــر قلندر وار می جنگند شهیـــدان چه بی پروا شدن […]

دی 09
شعر زمستان من – نجیبه محمدی

مثل نیی در دست آفتاب شکسته ام و بر چشم خاک افتاده ام تنم بوی زمستان می دهد پائیز را رهایش کن مرا بیاموز آری! چگونه در رگهایم این یخها را ذوب کنم هنوز برف می بارد بر شانه های کوچک من کجاست یلدایی که مرا با خود خواهد برد! ؟ مرا به شانه های […]

دی 09
شعر بنویسید – رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

بنویسید جهت مجالس ختم و ترحیم ،تشییع و خاکسپاری ———————————- بنویسید که این سینه پر از آ مال است بنویسید که خدا محول الا احوال است بنویسید درون دل او محشر بود او غلام نبی و مست رخ حیدر بود بنویسید که در دیده ی او دریا بود عاشق فاطمه و ذریه ی زهرا بود […]

دی 09
مجموعه اشعار کوتاه – لیلا طیبی (رها)

مجموعه اشعار سپید کوتاه پاییز ۱۳۹۸ (۱) تپش قلبت پر است از دوستت دارم های مکرر، به زبان نیاوردی هرگز برای من‌. (۲) باران نوازش دستانت را بر موهایم بباران تا بهار بیاید و موهایم بویِ بابونه بگیرند. (۳) این روزها که دلتنگ می شوم حرف هایم از چشم هایم سرازیر می شوند. (۴) روانشناس […]

دی 09
شعر آئینه ی داور – حبیب رضائی رازلیقی

( آئینه ی داور ) رادمردی چون علی دیگرنیابد روزگار لافَتی الّا عَلی لا سیف الّا ذوالفَقار ای بنازم ذوالفقارش شیعه را حرمت زِ ِاوست نقش بسته نامِ پاکش بر دلم عزّت زِ اوست فخرِ عالم عرش را لنگر بود رَحمت زِ اوست شأن و شوکت در دو گیتی دینِ ما را اعتبار لا فَتی […]

دی 09
شعر پیاله – حسن مصطفایی دهنوی

« پیاله » گویند کتاب فضل وِرا1 یک پیاله اس کآن یک پیاله شربت آن، صد پیاله اس فصل بهار و هر چه گُل و لاله می بُوَد آب بقای آن همه ، از آن پیاله اس هر سبزه در بهار که روید ، نشانه اس آب بقاش ، از یَم2 آن یک پیاله اس […]

دی 09
شعر درد بی همنفسی – فرزاد صفانژاد

‍ . بعد از آن فاجعه از عشق تو دوری کردم با غم بیکسی ام بی تو صبوری کردم … رفتم از شهر دلت تا به ابد دور شدم پیش چشمان تو یک آدم منفور شدم … واقفم هیچکسی بعد تو همدم نشود در دلم عشق کسی بر تو مقدم نشود … درد بی همنفسی […]

دی 09
شعر پرده پوشی – حسن مصطفایی دهنوی

« پرده پوشی » هر که از کار بد و نیک بشر ، بی خبر است کی بشر می شود آن،کار بدش کار خر است آنچه در مذهب رندان به نظر می رسدم فرق انسان حقیقی و هیولا و خر است آنچه در مذهـب ما ، اجـر بزرگی دارد پرده پوشی بُوَد آن ،هر که […]

دی 03
شعر دیار یار – حسن مصطفایی دهنوی

« دیار یار » اندر دیار یار ، مرا جای کار هست جای تمام جامعه ، در آن دیار هست اندر دیار یار، جامعه را جایگهی هست آن را که بهره ای است ،درآنجا قرارهست هر کس که بهره می طلبد ، بهر خود زِ یار از بهر بهره ی آن، به من جای قرار […]

دی 03
شعر قوز بالای قوز ـ حبیب رضائی رازلیقی

قوز بالای قوز ای که نان را میخوری با نرخ روز حق خوری از کارگر یا پینه دوز شب چگونه سر به بالین می نهی ای وجودت قوز است بالای قوز حبیب رضائی رازلیقی

دی 03
شعر یلدای تنهایی – فرزاد صفانژاد

. آجیلِ تلخ و زهرِ تنهایی چشمِ سیاه و خسته و غمگین یلدا همین کِز کردنِ باباست وقتی نمونده قصه‌ای شیرین ! یلدا شبیه چشم تو تاریک ! یلدا شبیه قلب من ، سرده ! فردای یلدا شاید این اندوه از قلب ما آروم برگرده ! من باروتِ نگاهِ تو یک انفجار تازه می‌بینم ، […]

دی 03
شعر دنیا اگر تو را نداشت – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

دنیا اگر تو را نداشت چگونه می شد خندید؟ آفتاب کسل طلوع می‌کرد! پرنده در قفس می‌مرد و جنگل همیشه در مه جا می‌ماند دنیا اگر تو را نداشت گلی نبود چشمه ای نمی‌جوشید و آواز قناری‌ها را هیچکس جدی نمی‌گرفت. دنیا اگر تو را نداشت عطر‌ها بو نداشتند! گلفروش‌ها پژمرده می‌شدند و خاک، کتاب‌ها […]

دی 02
شعر یلدای تلخ – الهام آقامحمدزاده

پایان پاییزم چه تلخ بود تلخ تر،شروع زمستان سردبود کناریارنشینی سالی گویی لحظه ای بود نخواهددست فلک،نخواهددست فلک که به کناردارنشینی دلا خون که به کنار دارنشستم،لحظه ای گویی سال بود به خلوت دیدم طاووس جمع را گویی کلاغی زار بود

دی 01
تنهایی مضطر – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

یادِ تو دردی است مچاله! میان قفسهٔ سینه‌ام لبریز از یک تنهایی مظطر! و تمام روز بی تو کارِ من است شانه کردنِ موهای سیاهِ تنهایی، و لاک زدنِ ناخن های کبودش شاید فراموشم شود این تنهایی پر اضطراب را و دوستت دارم هایی پر از افسوس که از چشم هایم سرازیرند در فراقت… سعید […]

دی 01
شعر رسوم همسری – حسن مصطفایی دهنوی

« رسوم همسری » رسوم همسری هر بشـر که در کار است به ازدواج رسوم همیشه بازار است اگر که چهره گلها ،لطیف و خوش رنگ است به هر کجا که گلی هست ،بر سر خار است گلی که همسر دل خسته اش بـیازارد که تیغ نرم نـباشد ، بدتر از آزار است گلی که […]

دی 01
شعر مهدی موعود – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

مهدی موعود ما دل به تــو دادیم و ز اغیــار گذشتیم عاشق به تو گشتیم و ز هر یار گذشتیم دیوانه و مدهوش تو هستیم همه وقت از غیـــر تـو از جملۀ هشـــایر گذشتیم دیدار تـو خواهیم و دگــر هیچ نخواهیم از جنــت و حوری و انهــار گذشتیم لطفــی بنما و رخ نمــا و درد […]

دی 01
شعر فوق استغناء – حسن مصطفایی دهنوی

« فوق استغناء7 » خدا یاری نمی خواهد ، خدا در فوق استغناس زِ هَر یار و زِ هر دشمن خدا داناتر و بیناس خدا محکمتر ازکوهس ، به هر بادی نمی جنبد به سود و آرزوی کس ، نمی جنبد و پا برجاس خدا حاجت نمی دارد،خدا محتاج کس نَبْود زِ لطف آن سخن […]

آذر 30
ترانه ی شب یلدا بدون تو – فرزاد صفانژاد

. زمستون میرسه از راه تنم درگیره پاییزه همش حس میکنم هستی وجودم هُری میریزه .. شب یلدا بدونِ تو پر از فالایِ غمگینه گلوم زخمیه حرفامو پراز بغضای سنگینه .. توهم بی من پر از دردی شریکی توی این دوری نبند چشماتو روی من نذار باور کنن کوری .. من از من بودنم خستم […]

آذر 30
شعر دل من تاب ندارد – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

دل من تاب ندارد: از برای دیدن رویت دل من تاب ندارد نگه ام خواب ندارد دفتر و دیوان شعرم غزلی ناب ندارد همه گویند به انگشت اشاره دگر آن عاشق دلسوخته ارباب ندارد گل نرگسم کجایی؟ ز فراق نرگس رویت دل من تاب ندارد. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

آذر 30
شعر آمد یلدا – علی ناصری (عین)

آمد به دل سرد زمستان افسانه ی زیبا ای گلستان حافظ ز کناری شده فال سرگرم سخن از همه احوال سینی به دل کرسی وگرما پر شادی ونقل است شب ما یلدا ی شب عشق است و ترانه پرکوب ترین نغمه به تاریخ زمانه یلدا شب وسوز چای و گرما عشق است به صحنه های […]

آذر 30
شعر یلدای مجنون – فرزاد صفانژاد

. یـلـدا : باز یلدا می رسد ای عشق دردانه کجایی من انار قلب خود را کرده ام دانه کجایی .. باز تصویر نگاهت نقش بسته در خیالم مست چشمان تو هستم با دو پیمانه کجایی .. می رسد یلدا و من در موج گیسوی تو غرقم گشته ام مجنون ترین مجنون دیوانه کجایی .. […]

آذر 30
شعر یلدای انتظار – رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

یلدای انتظار …………………………. یلدا رسید و دلم بی قرار شد چشم انتظار دیدن روی نگار شد یلدا رسید ،ماه دل آرا نیامدی از کوچه باغ غربت شب ها نیامدی یلدا بدون تو چه غم انگیز آمده با خش خش برگ، ز پاییز آمده شب های بی کسی و یاوری ز راه چون عمر می گذرد،ساقی […]

آذر 30
شعر یلدای یاد ( به یاد پدر) – علی ناصری (عین)

سربه راه ودل پر بارانم چله شد ،دی شد من تنهایم پدرم نُقل به نَقل شب کرسی مان بود چهر ه اش شاد به لم پا وهم نور حضور مجمعه گردش مجموعه ی گل پر آجیل پدرم عاشق بود ونقاشی لبخند به بوم بومی از یاد وجایش خالی و پدر؛ آن بالا مادرم چشمه ی […]

آذر 30
شعر فال بد – فاطمه مقیم هنجنی

غم آمد و جان سوخت و شب باز عیان شد دریاب جهان را که قدمگاه خزان شد گر طالب وصلی و سر زلف پریشان برخیز غنیمت بِشِمُر ،عمر ، گران شد ! هرجا که غمی هست؛ بدان عشق در آنجاست عشقی که غمش تا به ابد قاتل جان شد دوش از غم عشق تو زدم […]

آذر 30
شعر اسلام حقیقی – حسن مصطفایی دهنوی

« اسلام حقیقی » آدم بدکار و بد فطرت، بدی را مأبد 1 است آدم نیک و نکو فطرت ، به جای عابد است آدم از یک جا بـباید توشه بـردارد به دست اسمی از اسلام و فعل نامسلمانی بد است فطرت دیوی زِ آدم در ره دیوانگی این چنین آدم نباشد،بدتر از دیو و […]

آذر 26
شعر تو نبودی که بدانی – عنایت الله ایرانمنش (م – تکخال)

تو نبودی و بدانی که شکستم و گسستم از گفته و ناگفته خود نیز گذشتم گر که مفهوم نشد بر تو کلامم به که گویم چون هم نفسی همدم و همراه دگر باره نه جویم انگار توبی درک مطالب زدل و دیده بریدی بر پرده عشقی به تو دارم زجوانی خط بطلان تو کشیدی آن […]

آذر 26
شعر گنج خود – حسن مصطفایی دهنوی

« گنج خود » گر به ذکر خدا ، زبانت هست از خدا بر تو یک نشانت هست ذکر حق را چرا نمی گویی تو که تا آسمان صدایت هست آشنا بر خدا نمی گردی تا خدا بر تو آشنایت هست کی زِ خوابت تو می شوی بیدار دائماً از خدا ، ندایت هست به […]

آذر 26
شعر تولد – اصغر محمودی (مور)

رنگ پیراهن گلها زیباست رنگ دستان درختان زیباست نفس صبح و نسیم زنگ تفریح ورزش ریختن برگ خزان خش خش زیر پا همه اش زیبایست فصل پاییز همه زیبایست مهر زیباتر روز پنجم که رسد جشن شادی فشفشه رنگ جشن تکرار تولد بعد یک سال قشنگ جشن میلاد عشق بوسه از آغوشی تنگ همه اش […]

آذر 26
شعر دود بود – رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

دود بود …………………………………. باز شد ورد زبانم،دود بود و دود بود جسم مادر پشت در ،پهلوی او کبود بود طفل محزون در شکم پر می زد و در هوای شهر غالب، عطر بوی عود بود مادر سادات در حال دفاع از اهل بیت اندرون سینه ی او ،مهر بود و جود بود او به دنبال […]

آذر 26
شعر می سوزم- علی ناصری (عین)

دلم به شیرینی چای دود وذغال می سوزد غمه های خورده ژرفایی به سیاهی دلم برای سرخی گل می سوزد به یاد سرخی ذغال زود میر به آه دود اشکی به بهار دلم برای تزاحم خیال می سوزد گل کباب وذغال واشک یتیم دلم برای شبهای سیاه میسوزد شب های عریان شهرهای دود دلم برای […]

آذر 26
شعر کوردی امام رضا(ع) – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

ئه‌یمام ره‌زا شاجوانەکەم مه‌مکوژه‌ له‌ی دوریه، کاش به‌زانی له‌ سه‌ر خه‌یاڵه‌کانم گوڵیان له‌ باخی جوانیت ده‌کرده‌وه‌. له‌سه‌ر دڵم که‌ له‌ خوله‌کێکدا، حه‌فتاو دوو نارنجۆکی ناوه‌ به‌ ده‌رگا پۆڵاینه‌که‌ی دڵی تۆوه. سه‌عید فه‌لاحی (زانا کوردستانی)

آذر 26
شعر قانون – حسن مصطفایی دهنوی

« قانون » ای رهبران دور جهان،این جهان که آباد است نقصش کجاست،این همه فریاد وظلم و بیداد است قانون دولتی ، که به ظاهر درست و آبادس در باطنش تقلّب و نیرنگ ، از چه آزاد است مردان پاک دل همه هستنـد در قفـس اشخاص رشوه خور،زِ تقلب خوشند وآزاد است قانون گذار مُلک […]

آذر 23
شعر بیادت ای پدر – علی ناصری (عین)

به رسم بهاربارانی ام به رسم رگباری روزها به خلوت خیال سرم به پنجره تنهایی درقطره های بارانی دل می بینم ماه می بینم عشق می بینم سرریز دردهادرتَرک های حادثه به شانه ی زخمی روزهای رفته ا آه ام ریش های درون به ضرب آهنگ خورشید وماه در آغوش خیال به سرریز حادثه آری،به […]

آذر 23
شعر رده پای سپید برف – ژیلا شجاعی (یلدا)

زمستان است و فصل سرما شده اند خونه نشین باز آدم ها مشت مشت می ریزد شکوفه از آسمان می نشیند بر دامن خاک آلود زمین ها رختی از حریر می دوزد زمستان بر تن خشک و یخ زده شاخه ها می بافد فرشی از بلور با آب یخ زده رودخانه ها رده پای دانه […]

آذر 23
شعر ارکان جهان – حسن مصطفایی دهنوی

« ارکان جهان » در منطق ارکان جهان ، نطق خدا هست این نطق ببین منطقی است درهمه جا هست در منطق ارکان جهان ، نام خدا هست این نام بزرگ است و بی چون و چرا هست ای بی خبران ، این خبر از کیست به دنیا سرتاسـر دنیا ، خبـر و نام خدا […]