دسته: شعرا

مهر 20
شعر رعنا – ناصر آکیاد

شکستگی قاب تو، پوسیده گی من , گره سست مان به هم, پیوندی, ست محکم.! نگاهت, به تکه کاغذی ثابت و رفته ای! لبخندت,اتفاق ِ شیرینِ ثابت, بر دیوار اتاق ِ غم بارم متاثر,تکان می دهم سری, به نبودنت ‌‌هی،. غبطه به زوج بودنمانْ, در زبان ِزوج های فرد! نامه ای به دستم رسیده! أخیرا […]

مهر 20
شعر فقیر،غنی – ناصر آکیاد

ثروت اندوزان کیف ازلبانشان می چکد از انگشت به دهان ماندن ِ نداران ِ حسرت کش. صاحبان قصرهای شهر ،از لب پنجره های چند جداره ی قصرهاشان ،فخر می فروشند، کمی سقف سرمنزل فقرا کوتاه است اما می بیننشان، به امثال آنهامی فروشند! فقیر ،عرق تنی دارد از خستگی جسم و گاهی شرم نگاه تو! […]

مهر 20
شعر یا علی – ابوالفضل دوستی

باز هم گفتم یا علی قرآن شافعم شد با برکت گفتنش از گناه مانعم شد باز هم گفتم یا علی درهای نعمت باز شد گفتن یک بار یا علی گشودن یک راز شد گفتن یک بار یاعلی انجام راز و نیاز شد مثل وقتیکه یک نفر آماده نماز شد و شعرهای ابوالفضل دوستی انگیزه ی […]

مهر 20
شعر مادر – نعمت الله سیادت مقدم

ای وجـــــــودی که وجــــــودم ز وجـــــودت به وجــــودت آمده اســــــــــــــت جــــــــــان مـــــــن به قــــــــربـــــان وجــــــــــودت کــــــــه وجـــــــــــودم ز وجــــــــــودت به وجــــــــــود آمـــــــده اســـــــــــــــــت مـــــــــــــــــــــادر،،،،! نعمت الله سیادت مقدم

مهر 20
شعر یاربی وفا – فاطمه مقیم هنجنی

با یار بی وفا چه توان گفت ز حال خویش ما در هوای یار گذشتیم ز خیال خویش هرشب زغم هجرش نخوابیدیم تا سحر آواره گشته ایم زفراقش به فال خویش سوخت جان وتن؛شکست ساز دل؛درهوای عشق دل بریدیم ز آرزوهای محال خویش تمام برگ های غزل ریختیم به پای او اشک ها ریختیم وشعرهاسرودیم […]

مهر 20
شعر شب درد است – نعمت الله سیادت مقدم

شــــــب های گیتـــی همـــــه پـــــر ز درد اســــــــت مـــــن مـــــرد آمــــده ام در گیـــــتی شـــــب بگـــــردم شــــب درد اســــت درد انـــدر تن مـــن مــــــرد چــو مــــنی! نعمت الله سیادت مقدم  

مهر 20
شعر درد نبودنت امشب – نعمت الله سیادت مقدم

ســـــخت ز این بی تـــو بـــودن درد میکشم و بی تـــاب شـــده فرقــــم امشـــــب درد نبــــودنت رفتـــه در فـرقم نیستی درد ز فــرقم بــرانی کــــه زده بــــه پیکــــرم همـــــم امشـــــب که سخت این بی تو بودن زده مـــرا به زمین بـــر عکـــــس هــــر شــــــب الفــــت با تو خاتمـــه بر زجر و درد هـــای مـــن مـــــرد […]

مهر 17
شعر تو کجایی؟ – حامد نوروزی

توکجایی؟ گم شدم در این سرا تو کجایی تا بگیری دست من؟ تو مرا بردی پری در دیار خاطراتت گم شدم چون ندیدم خوشتر از یاد شما چون ندیدم ساحری زیباتر از جادوی تو حی نگو تو ساکتی ! هاتفی گوید: سکوتت ، مادر فریادهاست ! حامد نوروزی  

مهر 17
شعر روزنه ای به بن بست – ناصر آکیاد

خودفریبی قادرم! ببین… تن پوشم، خرقه ٔخدائیست !. می دانم‌،: مستأصل ودرمانده می مانم. به تاوان قصورم، شکست، غرورم. تسلیمم‌، محتاج‌ِعزّت،. تسلیمم. هرچه داشتم.. برترینش داشت.. هرچه کاشتم .. همان،شدبرداشت در تکیه ای آرام‌، برجایگاهش فروتنانه، درجنبش وتکاپویی برحفظِ تعادل دوپایم ناشیانه. گوش فرا ده ، سکوتت را می شنوی؟؟ درإشراف او قدم می زنی […]

مهر 17
شعر ربات – ابوالفضل دوستی

منم من که خاطرخاتم هر روز یه جور سر راتم به من توجه نداریو فکر میکنی من یه رباتم اما تو دیدی که شادم چون که تو هستی در یادم وگرنه از روی تو جز بدی ندیدم و نخوادم ابوالفضل دوستی  

مهر 16
شعر راز به گور بردنی – ناصر آکیاد

سکوتی وراجم! پرحرف‌ و بی ملاحظه! گاهی به گاهی ،، وقت وبی وقت، در نگارش واژه هابه کار می آیم! خلائی از نمیدانم کجای ، درون، و ،نیازی از نمیدانم کجای ِبیرون! میپوشم و مینوشم و میچرخم ودر رقص اما، تهی تر شدنی در حاصل ِ هر روزم نمایان است وبس! پُر نمیشوم ،،ازهیچ‌ پوچ […]

مهر 16
شعر واگویه مکن ای دل – فرزین مرزوقی

واگویه مکن ای دل این درد غم آگین را پرخاش مکن بر من این غصه ی سنگین را از خود که گذشتم من خاموش شکستم من هر ذره ی این جان را با اشک نشستم من آخر که تو می دانی عمرم شده قربانی این اصل همین دنیاست بودن و شدن فانی تو همره من […]

مهر 14
شعر جوانه عشق – زانا کوردستانی

تو دختر پاک اردیبهشت من پسر سبز پاییز تو دانه ی ناشکفته من باران ناچکیده باد تو را آورد ابر مرا بارید سبز شدیم پیوسته جوانه زدیم در عشق زرد شدیم به سرود خزان یخ زدیم به سرمای زمستان و بارها در آغوش هم مردیم و زنده شدیم. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)  

مهر 14
شعر رفتن تو – زانا کوردستانی

رفتن تو اتفاق بزرگی است فاجعه ای بی پایان مثل خشکسالی های ایران مثل سوء تغذیه کودکان آفریقا وقتی تو رفتی خانه چهار دیواری شد بی در و پنجره، تو که رفتی همه چیز دنیا عجیب شد مثل آوار زده ایی که جنازه اش را از زیر خاک بیرون میکشند که به خاک بسپارند سعید […]

مهر 12
شعر چشمان لیلا – زانا کوردستانی

آبی چشمان سیاهت لیلا بارانی تر است از ابرای پاییز وی خورشید نگاهت روشن تر از روشنای همه صبحِ دلاویز ای دلیل لحظه های خرابم وی دغدغه ی شب های سیاهم خواهی بمیرانم یا که دهی جان ای باعث خنده و غم و آهم تو رب النوع و خداوند عشقی تا چند کنی بدین ره […]

شهریور 17
شعر خوبم – زانا کوردستانی

خوبم؛ شبیه فانوس کنج انباری که دل پری از لامپ ها دارد خوبم، شبیه گلدان کنار پنجره که با حسرت گل های آفتابگردان مزرعه را می نگرد خوبم؛ شبیه قایق خسته در خشکی که می داند دیگر به آب نمی افتد خوبم؛ شبیه کاستی که سال هاست آواز عشق اش در پس خاطره ها جا […]

شهریور 17
داستانک نباشی ، نمی شود – زانا کوردستانی

? نباشی، نمی شود: [با عشق به عشق ام…لیلایم] فراموش کرده بودم که با خودم چتر ببرم. وسط راه باران گرفت و تا رسیدم به دانشکده خیس باران شدم. از باران متنفر بودم. خیس بودم. کلافه و عصبی رفتم کلاس. هنوز کسی نیامده بود. تنها توی کلاس نشستم. بلوزم را روی شوفاژ کنار دیوار پهن […]

شهریور 17
شعر موریانه ی کار – زانا کوردستانی

موریانه ی کار: کارهای مردانه می کرد کودکی که موریانه ی کار ساقه ی لبخندش را جویده بود!. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)  

تیر 22
شعر کران دور – ستاره ملکی

زبانه می کشد دوباره از زمانه ی فریب دلم دروغ می شود از کمانه ی صلیب زمانه و کمانه ای شده میان دیده ام ز هرم این شراره ها از این طلسم سازها اگر چه صورت ظریف عاشقی پر از نشانه شد که انزجار از این نگاه ، روزگار شد چه روزها که قل قلی […]

تیر 08
شعر زن – زانا کوردستانی

زن شعری است سپید بسان پرهای قو به زلالی چشمه زن شعری است شیرین همچو غزل های حافظ مانند رطب های اهواز زن شعری است تلخ همچو دیوان یزدی و هجوم هوس های مردانه به دامانش! زن شعری است بلند مانند شب های بی انتهایش به اندازه ی مهربانی مادرانه اش زن شعری است کوتاه […]

خرداد 28
مجموعه چامک 1 – زانا کوردستانی

کابوس رفتنت: آرام مثل جوجه از تخم سر در می آورم از زیر پتویم! نبودنت مرا از زندگی می ترساند! همانند همان جوجه که از نوازش های گربه می لرزد!.   شاعر یک لاقبا: شاعری یک لا قبایم شعرهایم کفاف دوست داشتن ات را نمی کند.   موریانه ی کار: کارهای مردانه می کرد کودکی […]

خرداد 06
شعر صدا کن مرا،صدای تو خوب است – سهراب سپهری

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   شعر از سهراب سپهری سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. صدا کن مرا صدای […]

اردیبهشت 26
اشعار زیبای سهراب سپهری+بیوگرافی،ویدیو

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   زیباترین اشعار سهراب سپهری سهراب سپهری متولد سال ۱۳۰۷ در کاشان و از شاعران معاصر و خوب کشورمان بود. وی علاوه بر سرودن شعر به نقاشی و نویسندگی نیز مشغول بود. سهراب سپهری ابتدا شعرهای خود را به سبک نیما یوشیج ( شعر نیمایی) می سرود اما […]