یادِ تو
دردی است
مچاله!
میان قفسهٔ سینهام
لبریز از یک تنهایی مظطر!
و تمام روز
بی تو
کارِ من است
شانه کردنِ
موهای سیاهِ تنهایی،
و لاک زدنِ
ناخن های کبودش
شاید فراموشم شود
این تنهایی پر اضطراب را
و دوستت دارم هایی پر از افسوس
که از چشم هایم سرازیرند
در فراقت…
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
364 بازدید
حسن مصطفایی دهنوی
1398/10/03 در 12:18 ق.ظدرود ها
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
پاینده باشید