زدل درآی… زدل درآی وجان ما منورکن هوای محفل خوبان معطرکن به چشم وگیسوی یار سپرده ام دل وجان بیا بیا تماشای باغ و بستان کن چو ساکنان شهر زیرحسن تو اَند ناز بر سمن و رخ بر صنوبرکن پس ازگذران عیش ونوش با مهرویان زکارها که کنی یاد حامد از دل کن…
حامد نوروزی
354 بازدید
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
چیزی خاص را وارد کنید: