• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان

    شعر دو خط / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • اشتراک گذاری
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « دو خط »

    آنانکه غرق،نعمت و مالَند و تخت  و بخت

    دورانشان   سرآید  و   زین جا   برند  رخت

    فکری نمی کنند که  در آخر چه  می شوند

    لیکن شنیده اند،سفری هست دور و سخت

    ارکان   خلق   عالم  از  آن   روزگار   پیش

    گفتن که آن سفر،سفری هست تلخ وسخت

    آنان   که   آمدند    به   دنیا ، به   مثل     ما

    چون ما  بیامدند  و  چو  آن  دیگران  برفت

    این      روزگار   حُسن   تفاهم    نمی دهد

    دانشوران  تمام  به  ماندن  در  این   شگفت

    میدان  این   جهان، ره  جنگ و جدال   بود

    کی می شود  به جنگ ،به میدان  آن   نرفت

    دور    زمانه    دست    به   رندان  نمی دهد

    رند  آن  بُوَد که  راه  عدالت   سپرد و رفت

    شیطان به  ضد نقش عدالت ، خطی  کشید

    آدم(ع) به خاک ،نقش عدالت کشید و رفت

    من بعد  خلق  پیرو  این  هر  دو خط  شدند

    هرکس دراین دو خط عملی کرد،هشت و رفت

    زآن   عالم  نـرفته ،که  داد  این  خبر به  ما

    هرکس که بود این  خبر آورد و خود  برفت

    آن کو  خبر   بداد ، ز  پیش   از  وجود   ما

    آن    گفته   عالم   دیگری  بایدت    برفت

    خدا   داد   این  خبر  که  بود   عالم  دیگر

    راه     دیار   توس  ،  نتوانی در   آن   نرفت

    قرآن   دلیل  واضح  و  روشن  بر  این  خبر

    پيغمبران   بگفتن  و خود  آن   سفر   برفت

    عبرت  بگیر   از  عدم  و  از   وجود   خود

    تا   بنگری   به   راه  که  می بایدت  برفت

    دهقان  برای خود  که    درختی   بکاردس

    بار  اَر  نداد  می کند  آن  ریشه ی  درخت

    این گفتگو که  میکنی  اول،حسن  خودت

    قدرش   چو  نور دیده  نگهدار، عمر  رفت

    ٭٭٭

    دیوان  اشعار  حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

     71 بازدید

    تبلیغات

    mood_bad
  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    اشتراک گذاری


    پیشنهاد به شما

    مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۱ /لیلا طیبی (رها)

    (۱) برایم، اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ [بودن در این شهر سیمانی،] ﺍﻣﺎ، ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی123/ حسن مصطفایی دهنوی

    در آتش عشقت خدا  مي سوزم از بيچارگي درمان كه نتوانـم كنم اين درد  در  آوارگي دردي بُوَد در سينه ام  در…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی120/ حسن مصطفایی دهنوی

    آدم  اگـر  به  علم  خـدا  ،پي  نـبرده   است دستش مَزن و هيچ مگويش كه  مُرده است گـر اين  نداند  …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی119/ حسن مصطفایی دهنوی

    خرقه و تسبيح شيخ گرچه به ظاهر نكوست بي عملان كي رَوَند رو به ره كوي دوست چشم   بصيرت  بود   باطن  هر …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی168/ حسن مصطفایی دهنوی

    تا  به  تولّــي  دوست  بر پَـرم   از   آشيــان كس ديگر اين روح من ننگردش  درجها ن مرغ  فضايــي  بُوَد …
    • دوبیتی

    شعر دو صد گنج / حسن مصطفایی دهنوی

    « دو صد گنج » آنكه  سازنده  و خلاق  جميع  بشر    است دست غيبش همه جا بهربشر جلوه گر است اجتماعات …
    • قصیده

    شعر علم عقلا / حسن مصطفایی دهنوی

    « علم عُقلا » اي كه بر  وِرد1 زبان،صحبت نيكت  بُوَدت نيكي  از دست  مَده،تا  كه سعادت  بُوَدت2 پيروي…
    • قصیده

    یلدا بی حضور پدر/ فاطمه مقیم هنجنی

    بعد از تو هر شب در فراقت شام یلدا بود بین من و لبخند هایم بی تو دعوا بود ای عشق شبهای قشنگ کودکی…
    • غزل

    شعر دوبیتی148/ حسن مصطفایی دهنوی

    زاهد ، به  راه  جـمله  تـجمّل  خودت مـرو راهت  قناعت  است ،  اگـر  مي شود بـرو زاهـد    بِـكار   بـذر  …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1401 - 1398

    سبد خرید

      ورود ×

      یک + نوزده =

      ورود با رمز عبور یکبار مصرف
      ارسال مجدد رمز عبور یکبار مصرف(00:240)
      • (+98) Iran