• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان

    مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۱ / سعید فلاحی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • اشتراک گذاری
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    (۱)
    کلاغ که پر گرفت،
    گونه‌های مترسک
    از تنهایی خیس شد!

    (۲)
    آویخته‌ام به رخت‌آویز،
    دلتنگی‌هایم را!
    وقتی که "تو" هستی
    به در می‌آورم
    این پیرهن گشاد را...

    (۳)
    هر شب؛
    شعرهایم را می‌بوسم!
    به امیدی که
    زیر لب زمزمه‌اش می‌کنی!

    (۴)
    دهانم،
    مسلح با رگباری بوسه‌ست...
    تا نبوسمت
    اسحله را زمین نخواهم گذاشت!

    (۵)
    تو که نیستی
    مغزم زنی نازا!
    شعرهای ناقص
    در بطن‌اش دارد.

    (۶)
    شاعری یک لاقبایم وُ،
    شعرهایم،
    کفاف دوست داشتنت را،
    نمی‌دهد!

    (۷)
    هر روز
    به مادرم می‌اندیشم،،،
    هنوز هم نمی‌داند
    اندک جهازش را
    کجای جهان بچیند؟!

    (۸)
    سیگارش خیس،
    --بر لب
    چترش زیر بغل
    یکریز می‌بارد
    باران
    نه،
    شعر
    از گلوی بغض گرفته‌‌اش...

    (۹)
    به گمانم اندوه،
    پرنده‌ای‌ست تنها،
    در غم جفت‌اش،
    [غمگین]
    که حدِ فاصلِ دو کوچ،
    بال‌هایش را سست می‌کند.

    (۱۰)
    عقربه‌های ساعتم--
    زیر خروارها جرم و زنگ،
    خواب رفته‌اند..
    ***
    در خانه‌ای که چشم‌های تو طلوع نمی‌کند
    گذر زمان معنایی ندارد؟!

    #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

    آمار

     72 بازدید

    تبلیغات

    mood_bad
  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    اشتراک گذاری


    پیشنهاد به شما

    مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۲ /لیلا طیبی (رها)

    (۱) کاش کسی به پرسد: چرا لبخندهای تو؛ اینقدر بی‌رنگ است!؟ و من همه چیز را بیاندازم گردن…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی123/ حسن مصطفایی دهنوی

    در آتش عشقت خدا  مي سوزم از بيچارگي درمان كه نتوانـم كنم اين درد  در  آوارگي دردي بُوَد در سينه ام  در…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی120/ حسن مصطفایی دهنوی

    آدم  اگـر  به  علم  خـدا  ،پي  نـبرده   است دستش مَزن و هيچ مگويش كه  مُرده است گـر اين  نداند  …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی119/ حسن مصطفایی دهنوی

    خرقه و تسبيح شيخ گرچه به ظاهر نكوست بي عملان كي رَوَند رو به ره كوي دوست چشم   بصيرت  بود   باطن  هر …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی168/ حسن مصطفایی دهنوی

    تا  به  تولّــي  دوست  بر پَـرم   از   آشيــان كس ديگر اين روح من ننگردش  درجها ن مرغ  فضايــي  بُوَد …
    • دوبیتی

    شعر دو صد گنج / حسن مصطفایی دهنوی

    « دو صد گنج » آنكه  سازنده  و خلاق  جميع  بشر    است دست غيبش همه جا بهربشر جلوه گر است اجتماعات …
    • قصیده

    شعر علم عقلا / حسن مصطفایی دهنوی

    « علم عُقلا » اي كه بر  وِرد1 زبان،صحبت نيكت  بُوَدت نيكي  از دست  مَده،تا  كه سعادت  بُوَدت2 پيروي…
    • قصیده

    یلدا بی حضور پدر/ فاطمه مقیم هنجنی

    بعد از تو هر شب در فراقت شام یلدا بود بین من و لبخند هایم بی تو دعوا بود ای عشق شبهای قشنگ کودکی…
    • غزل

    شعر دوبیتی148/ حسن مصطفایی دهنوی

    زاهد ، به  راه  جـمله  تـجمّل  خودت مـرو راهت  قناعت  است ،  اگـر  مي شود بـرو زاهـد    بِـكار   بـذر  …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1401 - 1398

    سبد خرید

      ورود ×

      پانزده − سیزده =

      ورود با رمز عبور یکبار مصرف
      ارسال مجدد رمز عبور یکبار مصرف(00:240)
      • (+98) Iran